loading...
سرزمین عشق
آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
gt 0 110 amin2007r
امین آنلاین بازدید : 63 جمعه 15 مهر 1390 نظرات (0)

بازم سلام  و بازم یك عالمه شعر عشقولانه

 

راز عشق در آن است که به یکدیگر سخت نگیریم . عشقی که آزادانه هدیه نشود اسارت است.

راز عشق در آن است که در سکوت دست یکدیگر را بگیریم.کم کم یاد میگیریم که بدون کلام رابطه برقرار کنیم.

راز عشق در مراعات حال دیگریست.هر قدر ملاحظه ی حال دیگران را میکنی ، کسی را که دوست داری بیشتر ملاحظه کن.

راز عشق در آن است که به محبوبتان قدرت و آرامش بدهید و از او قدرت و ارامش دریافت کنید، اما نه با اصرار.!

راز عشق در آن است که حقیقت اصلی عشق (یعنی تفکر) را از یاد نبری ، آیا یک رابطه ی دراز مدت مهم تر از اختلافات کوچک و زود گذر نیست؟

راز عشق در آن است که به عشق ،بیشتر از یکدیگر احترام بزارید، زیرا عشق هدیه ی ازلی خداوند است.

 

حالا یه سوال فنی از شما دوست عزیز و گرامی که دارین وبلاگم رو میخونین داشتم:

به نظر شما عشق اگه با یه کم لذت (اشتباه نکنین٬چون کسی که یه کس دیگه ای رو واقعآ دوست داره هیچ وقت اون رو واسه هوس نمی خواد)قاطی بشه خوبه یا بده؟

============================================================

اگر اشک ها نمی بود داغ ... ها

سرزمین وداع را می سوزاند

کسی را که خیلی دوست داری همیشه زود از دستش میدهی

پیش از آن که خوب نگاهش کنی مثل پرنده ای زیبا بال می گیرد

هنوز بعضی از حرف هایت را به او نگفته بودی

هنوز همه لبخندهای خود را به او نشان نداده بودی

همیشه این گونه بوده است کسی را که از دیدنش سیر نشده ای

زود از دنیای تو می رود .

امشب تمام گذشته ام را ورق زدم :

پر از لحظه های سیاه ، لحظه های داغ و پرالتهاب بی قراری ، دلتنگی

افسرده ، خاموشی ، سکوت ، اشک ، سوختن .... چیزی نیافتم .

دلم به درد می آید وقتی سرنوشت را به نظاره می نشینم

کاش می شد سرنوشت را با آن روزهای شیرین عجین کرد

نفرین به بودن وقتی با درد همراه است .

من از قصه زندگی ام نمی ترسم من از بی تو بودن و به یاد تو زیستن

و تنها از خاطرات گذشته تعذیه کردن می ترسم .

زندگی ام در اوج جوانی بین شب و روزهایی است که باید بهترین

سال های زندگی ام باشد ، چنان به هم گره خورده است

که منجر به نابودی همه جانبه ام می شود .

ای کاش می تونستم از دستت فرار کنم

به چه زبانی بهت بگم ازت بدم میاد تو رو خدا دیگه دنبالم نیا

دلم هوس لحظه معراج روح را کرده است

دست تو ، سایه تو همیشه بر سر آدم ها قدرت نمایی می کند

تا آدم ها خلق میشن تو موجود نفرت انگیز هم به دنیا میای

دلم می خواهد تمام بغض هایم را جمع کنم

و با تمام وجود و تمام اشک هایم بگویم

ازت متنفــــــــــرم سرنوشت شوم من

0o0o0o0o0o0o0o0o0oo0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0

خدا وصیت منو گوش بده...

خدا شاید این عشقی که من میگمو تو نشناسی

نزدیکترین کسم اونه خیلی دوسش دارم راسی

یادم نره بهت بگم عزیز ترین من اونه

خودم مهم نیس اما اون...نذاری تنها بمونه

بمیرم واسه هق هقش گریه چقدر بهش میاد

وقتی که حرصش بگیره دیگه از من بدش میاد

اما وقتی آروم میشه میبینه من بغضم گرفت

همین دیوونه بازیاش از اول چشممو گرفت

حالا که دیگه مجبوریم با همدیگه وداع کنیم

بیا به یاد اون روزا همدیگه رو دعا کنیم

یه وقت دیدی دعا گرفت خدا نذاشت جدا بشیم

ای وای داره فردا میاد باید دست به دعا بشم

با قلب پاکت از خدا بخواه منو صبرم بده

هنوز نرفتی از پیشم دوریت داره زجرم میده

کی میخواد فردا تو رو از من بگیره کاش اونم ویرونه شه آتیش بگیره

عزیزم یادت نره دنیا دو روزه نمخوام فردا دلت واسم بسوزه

ای خدا حتی اگه دوسم نداره تو میتونی نذاری تنهام بذاره

.............................................................................................................

باز هم یه نامه ی عاشقانه

به نام حضرت دوست که دل دیوانه ی اوست

برای تو می نویسم که بودنت بهار و نبودنت خزانی سرد است،تویی که تصور حضورت سینه ی بی رنگ کاغذم را نقش سرخ عشق می زند. در کویر قلبم از تو برای تو می نویسم ، ای کاش در طلوع چشمان تو زندگی می کردم تا مثل باران همه صبح برایت شعر می سرودم . آن هنگام زمان را در گوشه ای جا می گذاشتم و بر شوق تو اشک می ریختم ،اشک می شدم و بر صورت مه آلودت می لغزیدم تا شاید جاده ای دور ، هنوز بوی بهار را وقتی از آن می گذشتی در خود داشته باشد، که مرهمی باشد برای دلم ، بیا و از کناره پنجره ی دلم عبور کن ، تویی که در ذهن خسته ی من همیشه بهاری .

دل بی روح ،جنس آهنت را دوست دارم

خطوط درهم پیراهنت را دوست دارم

نگاه با همه بیگانه ات را دوست دارم

غرور سر کش دیوانه ات دوست دارم

دوستت دارم...

عاشقانه...

خالصانه...

با صداقت...

با لطافت...

تا قیامت...

//////////////////////////////////////////////////////////////////////

بوسه...

زندگی  زین پس  بدون بوسه چینی  زندگی  نیست

عاشقی   بر  من  بدون  بوسه ها  دلدادگی   نیست

دفعه ها گفتم : " دوستت دارم "  اما توبه ای دوست

ساحتی  دارد  عشق  بی بوسه  كامل  بندگی  نیست

ساده ام ٬ خود آگه ام ٬ بر من  ببخش  ای  بی قرین

با تو بودن ٬ با تو رفتن خود خوب دانی سادگی نیست

بوسه ها   دادی  ٬  نوش   كردم  ٬  گوارای  وجودم

صد و یك  بار دیگر كه  این  رسم بخشندگی  نیست

بی  تو  دیگر  زنده  بودن  ساده  گویم  حرام  است

در  پناه   بوسه ها   لیلا   دگر  در  آوارگی  نیست

**********************************************

تنهایی

 

تنهایی را دوست دارم زیرا بی وفا نیست 

تنهایی را دوست دارم زیرا عشق دروغی در آن نیست

تنهایی را دوست دارم زیرا تجربه کردم

تنهایی را دوست دارم زیرا خداوند هم تنهاست

تنهایی را دوست دارم...........

زیرا در کلبه تنهایی هایم در انتظار خواهم گریست

و انتظار کشیدنم را پنهان خواهم کرد.


چون در تنهایی به تو فکر می کنم .

شاید در سکوتی یا شاید در شبی سرد و بارانی دوباره در کنارم باشی .


تنهایی را دوست دارم .........

امین آنلاین بازدید : 38 جمعه 15 مهر 1390 نظرات (0)

متن یك نامه ی توپ

به نام خدایی که غفور است و رحیم                               زندگی بی تو عذابی است وخیم

تقدیم به امید زندگانی ام، تقدیم به شکوه شب و شکوه مهتاب، تقدیم به اشکهای سوزان روی کوه گونه هایت ، تقدیم به خنده های دلنشینت و نگاه های پنهانت .

تقدیم به تو ای خیال من                                     ای آسمان قلبم و ای سرچشمه ی الهام من

تقدیم به تو ای محبوب ترین قلبم.

تقدیم به تو که یادت از فکر من ، عشقت در قلب من ، و نگاهت همیشه در ذهن من ماندگار و عطر مهربانیت همیشه در وجودم جاریست .

میدانی که طاقت دوری از تو را ندارم ولی جدایی با تو را دوست دارم.

می دانی چرا؟

چون با اینکه جدایی از تو بسی برایم دشوار  است ولی در عین حال دلپذیر هم هست   ، زیرا به خاطر تو دلتنگی به سراغم می آید .

پس بدان که دل تنگی ها هم بخاطر تو دوست دارم و تو از حال من خبر نداری .

بنابراین:

هر که می خواهد من و تو ما نشویم مرگش باد و خانه اش ویران.

ای عشق من ، ای عزیزترینم:

چه خوب شد که به دنیا آمدی و چه خوب شد که دنیای من  شدی .

پس:

برای من بمان و بدان که هیچ چیز با ارزشتر از عشق نیست و بزرگترین ویژگی عشق بخشایش است.

بنابراین:

قلبم را که لبریز از عشق است به تو تقدیم می کنم و سوگند می خورم که تا ابد :

عاشقانه دوستت دارم .

***********************************************

ای کاش...

ای کاش در دنیا همه ی مردم عاشق بودند،

ای کاش دلها در سینه سنگ نبود.

ای کاش عشق در میان عاشقان فروختنی نبود،

ای کاش عشق از روی چشمها قابل تشخیص بود.

ای کاش...

ای کاش اشکهای تنهایی شب ، لب می گشودند و از دل عاشق حرف می زدند ، دلی که هر شب چشمانش بارانی است.

ای کاش...

ای کاش در خواب می دیدمش تا با اشک بهش بگم که عاشقونه میپرستمت.

ای کاش...

ای کاش ابر  بودم  تا  وقتی  که   به یاد تو می باریدم ، همه می دیدند و شاهد می شدند و شهادت می دادند که چگونه برای رسیدن به تو لحظه شماری می کنم.

********************************************************

به نام آنکه هم یاد است و هم یادگار ٬ نازش میدارم تا لحضه ی دیدار.

ای کسانیکه تابوت مرا به دوش می کشید بر روی تابوتم پارچه ی سیاهی بکشید تا همگان بدانند که در این دنیا سیاه بخت بودم.

چشمهایم را باز بگذارید تا همگان بدانند که چشم انتظار بوده ام.

دستهایم را باز بگذارید تا همگان بدانند که آرزو به دل از این دنیا رفتم.

تکه یخی بر روی قلبم بگذارید تا با اولین تابش خورشید ٬ عشق را بنگرم.

بگویید دو دستها و پاهای مرا ببندند تا همگان بدانند که:

که اسیر بوده ام.

با تو آسان میشود زدست سیاهی گریخت٬رو به ظلمت شبهای بی فرداگریخت                                       بی تو ای  عشق من گر نباشی در میان ٬ باید  که  از  دنیا  گریخت.

در دنیایی که مردانش به نامردی عصا از کور میدزدند ٬ من از روی خوش باوری در آن محبت می جستم.

من تمام دار و ندارم را به لبخند اساطیری شبهای بی روزن تو بخشیده ام.از شکستن بال پروانه ها گرفته تا سکوت  مرغهای وحشی و رنجی که پرنده های تنها می کشند.

تو که به این خاطره ها پنهان نگاه میکنی ٬ نگذار با آخرین با تبسم غروب گریه کنم.

در پاییز لحظه هایم آن قدر منتظر می مانم تا بیایی و پاییزم را با حضور سبزت باز کنی.تو را به حرمت انتظار قسم فراموشم مکن.

چقدر سخت است اگر زمزمه های عشق در گوشی نجوا کنند ودل را وادار به قمار عشق کنند ٬ ولی وای به آن روز که بازنده ی قمار عشق دل باشد و ۱۰۰وای بر صاحب دل.

تقدیم به همه ی عزیزانم

غروب   دوستی   رنگش   طلاییست                       گر  چه  آخرش  رنج  و  جداییست.

**

گر  شبی   مست  به آغوش من افتی                    آن  قدر  بر لبت بوسه  زنم  کز نفس افتی

**

تنهاراه برای نمردن وزندگی راساختن عشق است       بهترین راه برای پایان هرعشق مرگ است.

**

دوست دارم شمع باشم در دل شبها بسوزم               روشنی بخشم به عشقم، خودم تنها بسوزم .

**

تو تنهاآتشی هستی که خاموشت نخواهم کرد             فراموشم مکن ، فراموشت نخواهم کرد .

**

شادی ندارد آنکه  ندار د به  دل  غمی                     آن را که نیست عالم غم ، نیست عالمی.

**

چقد اسمت رو نوشتم رو تخته و سنگ؟                   چقد کشته منو، اون دو تا چشمای قشنگ.

**

شب  خوابید  و  از  گریه  بیدارم هنوز                      گر چه رفتی از برم، مشتاق دیدارم هنوز.

**

از آن آتش که درجان من است دودی ازسرم خیزد       ازآن غم که به دل دارم فغان ازپیکرم خیزد.

تودرمن آتشی هستی که خاموشت نخواهم کرد           به گلزارم گلی هستی که فراموشت نخواهم کرد.

چه  قبولم  کنی  و  چه  بگی  نمی پذ یر م                    آ نقد ر دیوونتم  من  که  بازم  واست  میمیرم.

ای دل چه کنم که فلک کرده تورااز من جدا                  از  کدام  باغ  گلی  چینم  که  دهد  بوی  تو را.

+++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++

با عشق روان شد از عدم مرکب ما            روشن ز شراب وصل دانم شب ما

زان می که حرام نیست در مذهب ما            تا  باز عدم  خشک  نیابی  لب ما

چشمی دارم همه پر از صورت دوست         با دیده مرا خوشست تا دوست در اوست

از دیده ی دوست فرق کردن نه نکوست        یا اوست بجای دیده یا دیده خود اوست

روز از هوست پرده ی بیکاری ماست           شبها زغمت حجره ی بیداری ماست

هجران تو پیرایه ی غمخواری ماست           سودای تو سرمایه ی هشیاری ماست

در کوی تو سرگشته شوم باکی نیست           کودامن عشقی که براوچاکی نیست

یک عاشق آزاده نبینی به جهان                 کز باد  بلا  بر سر او خاکی  نیست

گر پای من از عجز طلبکار تو نیست             تا ظن نبری که دل گرفتار تو نیست

آن نایم که جان خریدار تو نیست                 خود دیده ی ما محرم دیدار تو نیست

آسایش صد هزار جان یکدم توست              خوشا آن دل که درآن دل،غم توست

دانی  صنما  كه روشنایی  دو چشم              در دیدن  زلف  سیه  پر  خم  اوست

ما را سر وسودای كس دیگر نیست            در عشق تو پروای كس دیگر نیست

جز تو  دگری  جای  نگیرد  در  دل            دل جای تو شد جای كس دیگر نیست

اندر  همه  عمر  من  شبی  وقت  آمد                بر من خیال آن  راحت  روح

پرسید زمن كه چون شدی ای مجروح             گفتم كه زعشق توهمین بودفتوح

جز عشق تو بر  فلك  دلم  شاه  مباد               وز راز من و تو خلق آگاه  مباد

كوته نشود عشق توام زین دل ریش                دستم ز سر زلف تو كوتاه مباد

در چشم منی  روی  به  من  ننمایی               واندر دلمی ، هیچ بمن نگرایی

ای جان و دل و دیده  و  ای  بینایی               چون از دل ودیده دركنارم نایی

بدون نظر نری یه وقت كه ....

امین آنلاین بازدید : 50 جمعه 15 مهر 1390 نظرات (0)

کلام عشق !

تا آمدم بگم تابانتر از خورشید نیست وقتی چشمان تو را دیدم منصرف شدم

تا آمدم بگم دریا بسیار پهناور است وقتی دل عاشق تو را دیدم  منصرف شدم

تا آمدم بگم زندگی زیباست تو را دیدم زندگی زیباتر شد .

تا آمدم بگویم ((من)) وقتی تو را دیدم ((ما)) جایگزین کلامم شد.

اگر ابرها باریدن را فراموش کنند ،اگر چشمها گریستن را فراموش کنند ، اگر لبها خندیدن را فراموش کنند ،اگر قلبها دوست داشتن را فراموش کنند ،من هرگز تو را فراموش نمیکنم .روزی تو را فراموش میکنم که مرگم فرا رسد!

گویند در آسمان فرشتگانی بودند که سرنوشت آدمیان را با جوهر  طلایی و قلم نقره ای بر پیشانی شان مینوشتند .نوبت به ما که رسید جوهر  طلایی ریخت و قلم نقره ای شکست ،برای ما با ذغال سیاه نوشتند.

تو آمدی ز دورها و دورها ز سرزمین عطرها و نورها ،نشانده ای مرا اکنون به زرورقی ز عاجها و زابرها و ز بلورها . مرا ببر امید دلنواز من ، ببر به شهر شعرها و شورها .

اگر دوستیها و ناکامیها دلم را سوزنده و اشکم را جاری سازند ، اگر پیچ و تاب زندگی مرا به قعر دریای یاس و نا امیدی پرتاب کنند ،اگر مرا مانند بلبلی در قفس زندانی نموده و از دیدن عشقم باز داراند ،باز دست از دوستی و محبت تو نخواهم کشید و همیشه دوستت خواهم داشت.

شب مستی را بهانه کردم تا صبح گریستم             تا کسی نداند من عاشق کیستم

هرگز ندیدم بر لبی لبخنده زیبای تو را               هرگز نمیگیرد کسی در قلبم جای تو را

نمیدانی :بغضی گلویم را گرفته که مهیب ترین رعد و برق ها و سخت ترین باران ها هم نمی توانند آن را بشکنند ،امّا تو ای زیبای  من با کوچکترین تلنگر چشمانت آن را شکستی و سیلی عظیم بر روی گونه های داغم جاری ساختی. امید اینکه هیچ وقت گلهای عشق و محبت در قلبمان پژمرده نگردد.

سرزمین دلم سالها بر اثر جفای روزگار غریب و سرد به سرزمین یخ زده تبدیل شده بود تا اینکه وجود گرما بخش تو با آن نگاه پر امید ، جوانه های سبز امید را در دلم کاشت و اینک دلم یکپارچه سبز است و این سبزی را مدیون آفتاب مهربانی توست که بر ناکجاآباد دلم تابیدی و سیراب از هر مهربانی کردی.کاش این نور مهرت هرگز به غروب ننشیند

از کجاا آغاز کنم ؟بیان عشقی که گویای یک عشق و عظمت آن باشد .قصه ی عشقی را که از دریا کهنسالتر و از اقیانوس ژرف تر و از آسمان زیباتر.

از کجاا بنویسم ؟

داستان شیرین دوستی ای را که مالامال صداقت است و اکنون به سپیدی اشک،اشکی چون شمع ،شمعی چو نور، نوری چون ماه ، ماهی چون تو است.

عشق من کویر تشنه ام،باران من باش

-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-

-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-

مرا دیوانه می سازد نگاهش

فغان از این نگاه گاه گاهش

لب او گر چه خاموش است لیکن

سخن هاست پنهان در نگاهش

........................................

قسم خوردم ، قسم خورده می مانم

چون عشق تو گفته ام یار تو خواهم ماند

ما را هراسی نیست از بی وفایی

گر تو بی وفایی کنی من وفادار خواهم ماند

بیا و سوگند یاد کن که چون مجنون عاشق

که تا زنده ای به عشق لیلی وفادار خواهی ماند

........................................

تو را می خوانم

با بغض کال ، در پناه یک التماس بارانی تو را می خوانم.

در لابه لای دامن پر چین شب با حضور مهتاب و فلم تو را می خوانم.

تو را میخوانم تا که اگر آمدنت نزدیک است بگو تا زمین و زمان را فرش راهت کنم .

........................................

این یکی واقعآ با حاله :


غم تنها ترین تنهای دنیا

تویی زیباترین زیبای دنیا

تو مثل امید یک قناری

قراری بر دل هر بی قراری

منم یلدای بی پایان عاشق

تو بودی مرحم زخم شقایق

تویی لالایی خواب خوش آواز

بالم را مشکن در اوج پرواز

نگاهت را می پرستم ای نگارم

فدای تار مویت هر چه دارم

........................................

جدایی :

چه تلخ است رمز جدایی ، روزی که آخرین نگاه سرد و بی مهرت را به چشمان اشک آلودم دوختی و گفتی خداحافظ . از .وقتی هم که رفتی من هم سرگردان باغ آرزوهایم شدم و به تو و آخرین نگاهت می اندیشم و آرزو دارم که تو روزی بیایی .

........................................

این جمله ی زیبا رو هم داشته باشین :
عشق تنها چیزی است که با گم شدن از دست نمی رود.

........................................

من درد تو را آسان از دست ندهم

دل بر نکنم ز دوست ، تا جان ندهم

از دوست به یادگار دردی دارم

که آن درد به صد هزار درمان ندهم

........................................

این شعر رو سیاووش شمس خونده که منم چون خوشم اومد اینجا نوشتمش :

خسته و تنها ، همدم غمها

در حصار خلوت دل پیچیده فریاد من

نه ایمانی ، نه وجدانی ، جز حیله و نیرنگ

در سرزمین قحطی عشق نشسته ام دلتنگ

رنجیده از تو ریشه ی جونم

عشق و تنفر ناباورانه آمیخته با خونم 

........................................

مرا یکدم دل از خوبان جدا نیست

ولی صد حیف که در خوبان وفا نیست

به خوبان دل سپردن کار سهل است

زخوبان دل بریدن کار من نیست

........................................

یه تک بیتی ناب!!

صد بار سفرکردم و عاشق نشدم من

یک بار تو را دیدم و دیوانه شدم من

چند بیت شعر با حال:

۱:

من حاصل عمر خود ندارم جز غم

ور عشقی ز نیک و بد ندارم جز غم

یک همدم با وفا ندیدم جز درد

یک مونس نامرد ندارم جز غم  .

۲:

خوشا دردی که درمانش تو باشی

خوشا راهی که پایانش تو باشی

خوشا چشمی که رخسار تو بیند

خوشا ملکی که سلطانش تو باشی

من به این 2 تا جمله خیلی اعتقاد دارم شما چطور؟

1:

زندگی به دو نیم است نیمه ی اول به انتظار نیمه ی دوم و نیمه ی دوم در حسرت نیمه ی اول.

2:

عشق صدای سازگار است و بلای ماندگار  .

من که عشق خاصی ندارم اینو واسش بفرستم ولی شما اگه دارین حتمآ این کارو بکنین.

به نام آنکه فانوس عشق را در ظلمت قلبم جای داد

سینه ام را می شکافم و با قلمی از اشک و مرکبی از خون برایت می نویسم :

سلام بر تو که لطیف تر از بارانب و سرخ تر ازگلهای محبتی و زیباتر از شاخهسار عشقی.

میخواهم گلی از محبت بچینم و برایت بیاورم و آنگاه بر لبانت که سرخ تر از گلهای سرخ اند بوسه ای از عشق میزنم.

من غم را درسکوت و سکوت را در شب و شب را در بستر و بستر ری بریا اندیشیدن به تو دوست دارم

اگر چشمان من دریاست تویی فانوس شبهایش

اگر حرفی زدم از گل تویی معنا و مفهومش

*************************************************************************

قلم بتراشم از هر استخوانم

مرکب گیرم از خون رگانم

بگیرم کاغذی از پرده ی دل

نویسم بر تو دوست مهربانم:

******************************************************************

درد عشق و عاشقی درمان ندارد

راز عشق و عاشقی پایان ندارد .

***************************************************************

باید خریدارم شوی تا من خریدارت شوم

با جان و دل یارم شوی تا عاشق زارت شوم

من نیستم چون دیگران بازیچه ی بازیگران

اول به دست آرم تو را بعدآ گرفتارت شوم

------------------------------------------------------------------------------------------

و اما چند جمله ی زیبا در مورد عشق :

عشق:

تنها مرضی است که بیمار از آن  لذت میبرد.

عشق:

زودتر از نسیمی که بر بوستان میوزد نمود پیدا میکند

عشق:

معمولآ نوعی عذاب دردناک است ولی دور ماندن از ان مرگ است

----------------------------------------------------------

زندگی زیباست نه به زیبایی حقیقت

حقیقت تلخ است نه به تلخی انتظار

انتظار سخت است نه سختی جدایی

امین آنلاین بازدید : 42 جمعه 15 مهر 1390 نظرات (0)

و عشق یعنی رها کردن
و من امروز رهایت کردم
از هر قید و بندی
که عشق و من به پایت بسته بودیم
رهایت کردم و بار سفر بستم
ولی با خود
نه یک عکس، نه یک خط و نه حتی نشانی از تو می گیرم
 
من اما با خودم
عشقم ، امیدم رویاها و خاطراتم را
درون سینه خواهم داشت
اگر که نتوانستی خودت را، لحظه های بودنت را، نگاهت را و دستانت را
به من هدیه کنی
 
در عوض جدایی را، صبر را، درد را وهجران را
چه عاشقانه بر من هدیه کردی
اگر زندگیت را، فرزندانت را و آینده ات را
با من قسمت نکردی
 
در عوض عشق را ، دلتنگی را و سایه بان بی کسی را
چه خوب با من به قسمت نشستی
ولی من از که گلایه می کنم؟
از تو؟
نه
که این رسم عشق است و دلدادگی
 
عشق برای تو

**************************************************

که  می پرسی نشان عشق چیست

عشق چیزی جز ظهور مهر نیست

عشق  یعنی  مهر  بی چون و چرا

عشق    یعنی     کوشش   بی  ادعا

***********

عشق  یعنی  مهر ،  بی  اما ،  اگر

عشق    یعنی   رفتن   تا    پای  سر

عشق یعنی  دل  تپیدن  بهر  دوست

عشق  یعنی  جان  من قربان اوست

***********

عشق  یعنی  خواندن  از چشمان او

حرفهای      دل  ،    بدون       گفتگو

عشق   یعنی  مستی  از  چشمان  او

بی لب و بی جرعه بی می بی سبو

 

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

به نام دوست

در خــرابـــات مغـان نــــور خـدا مــــــــی​بینم

این عجب بین که چه نوری ز کجا می​بینم

جلوه بر من مفروش ای ملک الـحاج که تو

خانـه مـی​بینـی و من خـانه خـدا مــــی​بینم

خـواهم از زلف بتـان نـافـه گشـایــی کـــردن

فـکر دور اســـت همـانـا که خــطـا مــی​بینم

سـوز دل اشــک روان آه سـحــر نــالـه شـب

ایـن هــمه از نــظر لــطف شمــا مــــی​بینــم

هـر دم از روی تــو نقشــی زنــدم راه خـیـال

بـا کـه گویم که در این پرده چهــا مــی​بینم

کـــس نــدیـد ​سـت ز مشک ختن و نافه چین

آن چـــه من هر سـحــر از باد صبـا مـی​بینم

دوستـان عیــب نـظــر بـازی حــافـظ مــکنیـد

کــه مــن او را ز محبـان شــمــا مــــی​بـیـنــم

\\\\\\\\\\ ////////////////////////////////////////

رسم زندگی این است روزی کسی را دوست داری و روز بعد تنهایی به همین سادگی او رفته است و همه چیز تمام شده مثل یک مهمانی که به آخر می رسد و تو به حال خود رها می شوی چرا غمگینی ؟ این رسم زندگیست پس تنها آواز بخوان

  -+-+-+-+-+-+-+-+-+-

اگر شبی فانوس نفسهای من خاموش شد ، اگر به حجله آشنایی ، برخوردی وعده ای به تو گفتند ، كبوترت در حسرت پركشیدن پر پر زد ! تو حرفشان راباورنكن ! تمام این سالها كنارمن بودی ! كنار دلتنگی دفاترم ! درگلدان چینی

   -+-+-+-+-+-+-+-+-+-

دوست داشتن همیشه گـــفتن نیست گاه سکوت است و گاه نگــــــاه ... غـــــریبه ! این درد مشترک من و توست که گاهی نمی توانیم در چشمهای یکد یگــرنگــــاه کنیم

   -+-+-+-+-+-+-+-+-+-

آنجه را که دوست داری بدست آور وگرنه مجبور میشوی آنجه را که دوست نداری تحمل کنی . همیشه باور داشته باش که خدا تو را فراموش نمی کند حتی اگر تو او را فراموش کرده باشی 

   -+-+-+-+-+-+-+-+-+-

): نگاهت را به کسی دوز که قلبش برای تو بتپه چشمانت را با نگاه کسی اشنا کن که زندگی را درک کرده باشه سرت را روی شانه های کسی بگذار که از صدای تپشهای قلبت تو را بشناسه آرامش نگاهت رو به قلبی پیوند بزن که بی ریاترین باشه لبخندت را نثار کسی کن که دل به زمین نداده باشه رویایت رو با چهره ی کسی تصویر کن که زیبایی را احساس کرده باشه چشم به راه کسی باش که تو را انتظار کشیده باشه اما عاشق کسی باش که تک تک سلولهای بدنش تقدس عشق را درک کند

   -+-+-+-+-+-+-+-+-+-

میشه مثل یه قطره اشك بعضیا رو از چشمت بندازی .... ولی هیچ وقت نمی تونی جلوی اشكی رو بگیری كه با رفتن بازیا از چشمت جاری میشه

    -+-+-+-+-+-+-+-+-+-

بعضی ها وقتی كاری داشته باشند دوستت هستند بعضی ها وقتی گیر می كنند دوستت هستند بعضی ها نیستند و وقتی هم هستند بهتر است نباشند بعضی ها نیستند و ادای بودن در می آورند بعضی ها در عین بودن هرگز نیستند بعضی های دیگر هم به طور كلی هستند ولی آدم نیستند آنهای دیگری هم كه آدم هستند نیستند

   -+-+-+-+-+-+-+-+-+-

خسته شدم می خواهم در آغوش گرمت آرام گیرم.خسته شدم بس كه از سرما لرزیدم... بس كه این كوره راه ترس آور زندگی را هراسان پیمودم زخم پاهایم به من میخندد... خسته شدم بس كه تنها دویدم... اشك گونه هایم را پاك كن و بر پیشانیم بوسه بزن... می خواهم با تو گریه كنم ... خسته شدم بس كه... تنها گریه كردم... می خواهم دستهایم را به گردنت بیاویزم و شانه هایت را ببوسم...خسته شدم بس كه تنها ایستادم

   -+-+-+-+-+-+-+-+-+-

 عشق با حسرت دیدار تو بودن زیباست

   -+-+-+-+-+-+-+-+-+-

یك نفر ..... یك جایی..... تمام رویاهاش لبخند توست و زمانی كه به تو فكر می‌كنه احساس می‌كنه كه زندگی واقعا با ارزشه پس هرگاه احساس تنهایی كردی این حقیقت رو به خاطر داشته باش یك نفر ..... یك جایی..... در حال فكر كردن به توست

   -+-+-+-+-+-+-+-+-+-

خدا به تو دو تا پا داد تا با آنها راه بروی. دو تا دست داد تا نگه داری. دو گوش برای شنیدن و دو چشم برای دیدن داد ولی چرا فقط یک قلب به تو داد؟ چون قلب دوم تو رو به کس دیگری داد تا تو آن را پیدا کنی

 

+++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++

 

این بار هم تو را می یابم

 

در هیاهوی یک التهاب ناب

 

که صداقت را معنا می کند

 

تو را آغاز می کنم

 

به روی برگهای سپید

 

تا برگهای دفتر زندگییم

 

آرام ،آرام از روح ترانه هایت لبریز شوند

 

باز می گردم به آغاز

 

به ابتدای نگاه تو

 

به اوج احساسهای بی نشان

 

دوست داشتن

 

رمزی برای رهایی از تکرار است

 

دوست د اشتن

 

رسیدن به اوج جاودانگی باورهای ماست

 

ولی افسوس...

 

آن زمان که باید دوست بداریم کوتاهی میکنیم

 

 آن زمان که دوستمان دارند لجبازی میکنیم

 

 و بعد...

 

برای آنچه از دست رفته آه میکشیم

 

پس هیچ وقت دریغ نکنیم

 

 برای دوست داشتن

 

امین آنلاین بازدید : 36 جمعه 15 مهر 1390 نظرات (0)

غم...

غم دوری از نگاهت ، می دونی غم کمی نیست

جز تو وعطر نفسهات ، تو ترانه هام کسی نیست

 

پائیزم اومد غریبه ، می بینی چه پر غروره

اما با خش خش برگاش ، میگه هنگام عبوره

 

آه چه مرگ پر غروری ، مرگ سبزی و ترانه

مثل یه عاشق تنها ، می میره چه بی بهانه

 

گاهی با هق هق ابرا میگه که دلش گرفته

آسمون مه گرفته ، رازغمهاشو که گفته

 

زردی و مرگ درختا ، قصه ی من و غریبه س

این غزلها و غم دل ، حاصل اشک دو دیده س

 

A-L-A-L-A-L-A-L-A-L-A-L-A-L-A-L-A-L-A-L-A

3dgirl.blogfa.com عكس های متن دار عاشقانه ، عكس عشقولانه 

اموخته هایم از زندگی

زندگی به من آموخت : در همه حال شکر گزار و سپاسگزار باش ,که با فروتنی کردن ارزشت بیشتر می شود .

زندگی به من آموخت ; محکم و قوی باشم , تا در برابر ناملایمات نشکنم .

زندگی به من آموخت : عینک خوش بینی به چشمام بزنم ; تا دنیا برام شیرین و قابل تحمل بشود .

زندگی به من آموخت : کم توقع باش ; تا بتوانم به هر چی تو زندگیم دارم قانع و شکرگزار باشم .

زندگی به من آموخت ; خیر خواه باش ;تا خدا هم برات خیر و خوشی بخواهد.

زندگی به من آموخت ;سنجیده و منطقی سخن بگو ; زیرا که دل بدست آوردن هنر است.

زندگی به من آموخت ; صبور و بردبار باش; خداوند با صابرین است .

زندگی به من آموخت ;اگر می خواهی فرد موفقی باشی ;سعی کن همیشه بهترین باشی.

زندگی به من آموخت ; به چیزی که جان ندارد ;دل نبند ; تا بتونم همیشه به فکر خوابگاه ابدی ام باشم .

LOVE**LOVE**LOVE**LOVE**LOVE

 

مهتاب پوش

دلم را ربود نگاه افــــــــــــتاب ـ فــــــــــروش تو
شد تماشاگه ــ چشمم. زلف ـ سر ــ  دوش ــ تو
حـــذر می کرد شـــکسته قلــــــبم . ز ناز رویان
چه کرده ای گشتـــه ام پـــاک مــــدهوش ــ تـو
امدم بهوای ــ چـــیدن ـ بــــوسه از لعل ــ لبت
میدهی؟ تا بنوشم  زان چشمه ــ نوش ــ تو
هر شب چــو مجنون ره بخواب ــ  تو زنــــم

مست و مفتون تا سحر . از لیلی دوش ــ تو

نــر گـس ــ مستت بـت پـــــرستم کرد  و وای

دارم در  سر ــ دیوانه . خــــــیال ــ اغوش ــ تــو
چراغ ــ  شب ــ خاموشم ز مـــاه ــ تو رو شـــن
تــو به نــاز می تابــی و من  مهـتاب پوش ـ  تو
به صد عیب ــ بی دلیل اتش بـر جگرــ  مـا زدند
گرفتی نادیده عیبم .فدای ـ نظر عیب پوش ــ تو
بــــــــــی تــو جوانی ــ شیدا در خــزان سر شد
 
بگذار پـــوشـــم بــه تــن .  بهــار ــ گلپوش ــ تو

.........................................................................

منو کویرو .....

 

داشتم می رفتم به راهی که پایانی نداشت تنهایی بود و سکوت

و کویر تنهاییه من چقدر غم انگیز

به سختی بدن خسته ام را به روی زمین می کشیدم

صدایی از پشت شنیدم

کسی صدایم می کرد که بود و از من چه می خواست و در این کویر چه می کرد

آرام به سویش برگشتم...پیرزنی بود با قامتی خمیده و کوله باری بر پشت

نگا هش کردم و گفتم مرا صدا زدی

گفت:آری .گفتم:چه می خواهی

گفت من از تو هیچ. ولی چیزی برای تو دارم

دست در خورجینش کردو چیزی در آورد و گفت:بگیر

خسته گفتم:چیست

دستش را باز کرد قفلی در دستش بود نگاه پرسشگر مرا دید و گفت:همیشه ازچیزهایی

که برایمان مهم هستند مواظبت می کنیم

جواب دادم:من چیزی ندارم

با دستش به قلبم اشاره کرد

گفتم می گویند قلبم از سنگ است پس نیازی به قفل ندارد

لبخند تلخی زد و گفت قلب تو از سنگ نیست.. قلب سنگی که نمی شکند

راست می گفت او از کجا می دانست

دستش را جلو آورد و در قلبم را بست و قفل را به دلم زد

و آرام گفت حالا می توانی راحت باشی . گفتم:کلیدش؟

گفت: من کلیدی ندارم

لبخند از لبانم محو شد پس من چه کنم؟

کلیدش را نه به تو بلکه به انکه می دهم که روزی در پی آنست

خسته گفتم:تو او را از کجا پیدا میکنی ؟؟؟؟؟؟

پیرزن گفت همان طور که تو را پیدا کردم...........کسی که تو را بخواهد من را می بیند

دستم را سمت قلبم بردم...جراحتش ترمیم شده بود

خوشحال شدم سرم را بلند کردم تا از پیرزن تشکر کنم

ولی نبود!!!!!

همان طور که آمده بود رفته بود............................................

 

 

آه از این نامردیت ای روزگار

هر چه داری بر سر من در نیار

خستم.....خسته تر از اون که بتونم بگم

خدایا تنهام نذار.......

امین آنلاین بازدید : 39 جمعه 15 مهر 1390 نظرات (0)

بازم سلام

یه روز تو جهنم می بینمت آخه من و تو جهنمی هستیم تو به جرم اینكه دل منو دزدیدی منم
به جرم اینكه یه عمر به جای خدا تو رو پرستیدم

عشق یعنی : عطش پنجره رو به کویر

عشق یعنی . . .

 

عشق یعنی مستی و دیوانگی

                                    عشق یعنی با جهان بیگانگی

عشق یعنی شب نخفتن تا سحر

                                    عشق یعنی سجده ها با چشم تر

عشق یعنی سر به دار آویختن

                                    عشق یعنی اشک حسرت ریختن

عشق یعنی در جهان رسوا شدن

                                    عشق یعنی مست و بی پروا شدن

عشق یعنی سوختن یا ساختن

                                    عشق یعنی زندگی را باختن

 

***********************

عشق یعنی انتظار و انتظار

                                    عشق یعنی هرچه بینی عکس یار

عشق یعنی دیده بر در دوختن

                                    عشق یعنی در فراقش سوختن

عشق یعنی شعله بر خرمن زدن

                                    عشق یعنی رسم دل بر هم زدن

عشق یعنی لحظه های التهاب

                                    عشق یعنی لحظه های ناب ناب

عشق یعنی با پرستو پر زدن

                                    عشق یعنی آب بر آذر زدن

 

 **************************

عشق یعنی سوز نی ، آه شبان

                                    عشق یعنی معنی رنگین کمان

عشق یعنی شاعری دل سوخته

                                    عشق یعنی آتشی افروخته

عشق یعنی با گلی گفتن سخن

                                    عشق یعنی خون لاله بر چمن

عشق یعنی دیده بر در دوختن

                                    عشق یعنی در فراقش سوختن

عشق یعنی یک تیمّم، یک نماز

                                    عشق یعنی عالمی راز و نیاز

 

****************************

عشق یعنی چون محمد پا به راه

                                    عشق یعنی همچو یوسف قعر چاه

عشق یعنی بیستون کندن به دست

                                    عشق یعنی زاهد اما بُـت پرست

عشق یعنی همچو من شیدا شدن

                                    عشق یعنی قطره و دریا شدن

عشق یعنی یک شقایق غرق خون

                                    عشق یعنی درد و محنت در درون

عشق یعنی یک تبلور یک سرود

                                    عشق یعنی یک سلام و یک درود

   

                               عشق ، آمدنی بود  نه  آموختنی

******************************************************************

3dgirl.blogfa.com عكس های متن دار عاشقانه ، عكس عشقولانه

سلام دوباره به زندگی

سلام

فقط یک کلمه

دوستت دارم؟

ما را سر سودای کس دیگر نیست   در عشق تو پروای کس دیگر نیست

جز تو دگری جایی نگیرد در دل          دل توشه جای کس دیگر نیست

دوست را دوست داری ؟

******************************************************************

عزیز خودم..الهیی من قربببببببببببببونت برم..مرسی از این همه تلاشت مرسی از اینهمه محبتت..مرسی از اینهمه مهربونیت..مرسی از اینهمه دلسوزیت

امیدوارم زمانی برسه که بتونم به راحتی جبران خوبیهات رو کنم......................عزیز خودم

تاکی؟

تا کی باید تصویر تورا در خیال خود مجسم کنم؟

با تو هستم ...


شاید این یك درد دل باشد ! شاید هم یك شكوه !
اما ، هرچه هست ، شاید بتواند دلتنگیم را ،

حس پنهانم را ، و یاد تو را آواز كند ...

شاید می خواهم از تو بگویم !

از تو كه صدایت را و دیدنت را خاطره می كنم
و می سرایم ...و به باران می گویم ...
اما تو ! مرا در خلوت باران تنها نمی گذاری ...
و یادت می رود كه خودت و عشق مرا در چشمانم ببینی ...

یادت می رود كه روزها دیگر برایم ،سالهایی است كه می آیند اما نمی روند ...
بدون تو طلوع خورشید را درخشش ستارگان بی فروغ می پندارم !
و غروب را ، با تو ، زیباترین طلوع می دانم ...
شاید می خواهم از خودم بگویم ! از پشیمانی ام
از سالهایی كه رفته و من بدون تو این سالها را گذرانده ام ...
از خودم كه نمی توانم راهی از قلبم به زبانم پیدا كنم ،
تا تو بدانی در دلم چه می گذرد ...از خودم كه فقط می توانم از یادت بسرایم ...
اما نمی توانم خودت را بسرایم ...
از خستگی ام كه هر چه تلاش می كنم ،
اما زمانه مرا در یاد ندارد ... مرا نمی شناسد ...
روزها دیوانه و شبها دلتنگم ... اما یادم نرود ، هر چند سخت این زندگی بگذرد ،
هر چند این زمانه مرا نشناسد ، هر چه این آدمها مرا گم كنند ،
تو مرا می شناسی ... تو مرا گم نمی كنی ...
باور نمی كنم روزی مرا از یاد ببری ...مرا فراموش كنی ...
یادت برود كه من تو را زیر باران حس كردم ...

زیر باران در دلم حك كردم ...
و فقط تو ... تو مرا یافتی ...
و فقط تو مرا به زیبایی خودت با یاد زمانه دادی ...

3dgirl.blogfa.com عكس های متن دار عاشقانه ، عكس عشقولانه

امین آنلاین بازدید : 40 جمعه 15 مهر 1390 نظرات (0)

فرق آموزگار با روزگار :


آموزگار اول درس می دهد بعد امتحان می گیرد اما روزگار اول امتحان میگیرد بعد درس
می دهد

101

خواب

من هر آنچه داشتم اول ره گذاشتم

حال برای چون تویی اگر که لایقم بگو

تا گل غربت نرویاند بهار از خاک جانم

با خزانت نیز خواهم ساخت خاک بی خزانم

گرچه خشتی از توراحتی به رویاهم ندارم

زیر سقف آشناییهایت می خواهم بمانم

بی گمان زیباست آزادی ولی من

چون قناری دوست دارم در قفس باشم که زیباتر بخوانم

در همین ویرانه خواهم ماندوازخاک سیاهش

شعرهایم را به آبی های دنیا می رسانم

گر تو مجذوب کجا آباد دنیایی

من اما جذبه ای دارم که دنیا را به اینجا می کشانم

اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است

دنیا برای از تو نوشتن هوا کم است

اکسیر من نه اینکه مرا شعر تازه نیست

من از تو می نویسم و این کیمیا کم است

سرشارم از خیال ولی کفاف نیست

در شعر من حقیقت یک ماجرا کم است

تا این غزل شبیه غزلهای من شود

چیزی شبیه عطر حضور شما کم است

گاهی تو را کنار خود احساس میکنم

اما چقدر دل خوشی خوابها کم است

 

 

آفتاب مهر

«به نام آنکه آفتاب مهرش در آستان دلم هرگز غروب نخواهد کرد»

ای گل تازه که بویی ز وفا نیست ترا

التفاتی ز اسیران بلا نیست ترا

ما اسیر غم و اصلا غم ما نیست ترا

با اسیر غم خود رحم چرا نیست ترا

جان من سنگدلی دل به تو دادن غلط است

زیر پای تو چون خاک فتادن غلط است

تو نه آنی که غم عاشق زارت باشم

مدتی هست پریشانم و می دانی تو؟

به کمند تو گرفتارم و می دانی تو؟

مکن آنروز که آزرده شوم از کویت

گوشه ایی گیریم و منبعد نیایم سویت

بشنو پند و مکن قصد دل آزرده خویش

ورنه بسیار پشیمان شوی از کرده خویش

00

نَظَر یادوزدَن چیخمَسین

—00—00—00—00—00—00—00—00—00—00—00—00—00

—00

دل تنگی

 

دل که تنگ است کجا باید رفت؟

با که باید آمیخت؟

با که باید پیوست؟

دل که تنگ است کجا باید رفت؟

به در و دشت و دمن

یا به باغ و گل و گلزار و چمن

یا به یک خلوت و تنهایی امن

دل که تنگ است کجا باید رفت؟

دل که تنگ است کجا باید رفت؟

پیر فرزانه ی من بانگ برآورد که این حرف نکوست:

دل که تنگ است برو خانه ی دوست!

شانه اش جایگه گریه ی تو

سخنش راه گشا

بوسه اش مرهم زخم دل توست

عشق او چاره ی دل تنگی توست

دل که تنگ است برو خانه ی دوست

خانه اش خانه ی توست

 

.........................................................................

بچه های ایران زمین دوستتان دارم

 

AMIN

امین آنلاین بازدید : 44 جمعه 15 مهر 1390 نظرات (0)

بچه های با حال قشلاق(قزوین) امین رنجبران

*************************************

عشق وعاشقی

*************************************

نمی گم

نمی گم سر دوراهی چپ و راست فرقی نداره

نمیگم تو این دل من اسم تو جایی نداره

نمی گم شبا ز دوریت دل من سرگشته وتاره

نمی گم بدون تو این بهار بویی نداره

نمی گم نمی شه بی تو لحظه های سخت و سرکرد

نمی گم نمی شه بی تو از همه غم ها سفر کرد

اما می خوام تو بدو نی با تو من مست مستم

با تو شاد و خوب وسر خوش با تو من زنده هستم

نمی خوام زندگی و شور از توی رگ های جاریم

بار وبندیل وببنده تنها بمونه یادگاریم

 

---------------------------------------------------------------------------------

شقایق

* دلم مثه دلت خونه ... * چشام دریای بارونه ...

* مثه مردن میمونه دل بریدن * ولی دل بستن آسونه ...

* ... درد من یکی دو تا نیست * آخه درد من از بیگانه ها نیست

* کسی خوشکیده خونه من رو دستاش * که حتی یک نفس از من جدا نیست

* ... های ... عاشق * گل همیشه عاشق

* ... این جا من خیلی غریبم * آخه اینجا کسی عاشق نمیشه

* اسیر قفل سنگینه سکوته * لبی که قصه گو بوده همیشه

* ... آخرین عاشق تو بودی * تو مردیهو پس از تو عاشقی مرد

* تورو آخر سرابو عشق حصرت * ته گلخونه هایه بی کسی بود

* ... های ... عاشق * گل همیشه عاشق

* دویدیمو، دویدیمو، دویدیمو * به شبهای پر از قصه رسیدیم

* گره زد سرنوشتامونو تقدیر * ولی ما عاقبت از هم بریدیم

* ... جای تو دشت خدا بود * نه تویه گلدون نه تویه قصه ها بود

* حالا از تو فقط این مونده باقی * که سالاره تمومه عاشقایی

* ... های ... عاشق * گل همیشه عاشق

 

*****************************************************

حرف دل شكسته

کسی را که دوست داری آزادش بگذار !!!

اگر قسمت تو باشد ٬ برمی گردد و گرنه .....

بدان که از اول قسمت تو نبوده است

 

$   $   $   $   $   $   $   $   $   $   $   $   $   $   $   $   $   $   $   $   $   $   $   $   $   $   $   $   $   $

 

دوستت دارم؟!!

هر روز که از ما می گذره عشقم به تو بیشتر می شه

باور کن که دیوونتم ، دیوونه مثل همیشه

فقط تو پاره تنی ، به حرمت اشکم قسم

بی تو میون عاااااااااااااااالمی غریبم و یه بی کسم

سکوت خستمو ببین ، ببین بی تو چه کم شدم

همسایه سکوتم و تنها رفیق غم شدم

صحبت راه دور که نیست ، بحث دو پای خستمه

شاکی غصه نیستم ، نقل دل شکستمه

لپ کلام ای با وفا بی چک و چونه چاکرم

واسه فدای تو شدن من که همیشه حاضرم

دوست داشتنت مقدسه ، واسه همین دوست دارم

شیرین ترین عبادتی ، امید روز آخرم

_________________________________________

لحظه های پژمرده

در آن پر شور لحظه

دل من با چه اصراری ترا خواست،

و من میدانم چرا خواست،

و می دانم كه پوچ هستی و این لحظه های پژمرنده

كه نامش عمر و دنیاست ،

اگر باشی تو با من، خوب و جاویدان و زیباست

همیشه غمگین ترین و رنج اور ترین لحظات زندگی ادم

توسط همون کسی ساخته می شه که شیرین ترین و به یاد

موندنی ترین لحظا ت روبرای آدم ساخته

 

!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

 

*رؤیای خیالی من*

 

بازم مثل هر شب ، تو توی قاب عكسی و من پشت پنجره دلم .
نمیدونم حرفم رو میفهمی یا نه ولی باور كن حاضرم همه سكوت شبهامو بدم و                                                                                                 یكبار تو رو  بیرون  از قاب قلبم ببینمت .
واسه همه شبای بیقراری كه از توی قاب دلم  منو نگاه میكردی ،
واسه اونهمه سكوتی  كه از حیای پاکت سرچشمه میگرفت ،
و برای همه هویتی كه به شعر من بخشیدی :

..:: رویای خیالی خود ساخته ام... دوستت دارم ::.

 

 

اگر شعر یا نوشته ویا نظری دارین بدن تا بانام خود شما در وبلاگ از آن استفاده كنم

دم همتون گرم

 

امین آنلاین بازدید : 39 جمعه 15 مهر 1390 نظرات (0)
صلوات؛ بهترین دعا

عبدالسلام(بن عبدالرحمن) بن نعیم گوید: به امام صادق(علیه السلام) عرض كردم : من داخل كعبه شدم و دعایى به خاطرم نیامد جز صلوات بر محمد(صلى الله علیه و آله) فرمود: آگاه باش مانند تو در فضیلت و ثواب، كسى از خانه خدا بیرون نیامده است.(1)

امام صادق(علیه السلام) فرمود: هر كس ‍ بر محمد و آل محمد (علیهم‌السلام) صلوات بفرستد، خداوند یكصد حسنه در نامه عملش بنویسد، و هر كس(بر محمد و اهل بیتش صلوات فرستد به این طریق كه) بگوید:

«صلى الله على محمد و اهل بیته»؛‌ خداوند براى او هزار حسنه بنویسد.

و نیز رسول خدا(صلى الله علیه و آله) فرمود:

«من صلى على صلى الله علیه و ملائكته فمن شاء فلیقل و من شاء فلیكثر؛ هر كس بر من صلوات و درود فرستد، خدا و فرشتگانش بر وى صلوات و درود مى‌فرستند. هر كس خواهد كم و هر كس خواهد بسیار این عمل را انجام دهد.

1- ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص 345.

 

برگرفته از آثار و بركات صلوات در دنیا، برزخ و قیامت، عباس عزیزى

امین آنلاین بازدید : 41 جمعه 15 مهر 1390 نظرات (0)
پیامبر اسلام (ص)

 

یکی از گرانبهاترین و ارزشمندترین احادیث نقل شده از پیامبر اسلام، نصایحی است که ایشان به ابوذر داشته‌اند که به سبب پرباری و اهمیتی که این نصایح داشته است و خطابهای پیاپی ایشان به ابوذر، به حدیث ابوذر مشهور شده است .

مطالب چنان متنوع و در قالبهای متفاوت تربیتی و اخلاقی بیان شده‌اند که هر کس با سلیقه خاص خود به نوعی از آن بهره می‌برد و مناسب‌ترین ره توشه تربیتی که در روحش اثر می‌گذارد بر می‌گزیند که در نوع خود حدیثی است شبیه به معجزه.

... در ادامه پیامبر به موعظه ابوذر می‌پردازد:

تو را به موعظه‌ای سفارش می‌کنم و انتظار این است که آن را حفظ کرده به آن عمل کنی زیرا این موعظه در برگیرنده همه راههای خیر و نیکبختی است. اگر تو به این وصیت و سفارش عمل کنی خیر دنیا و آخرت به تو ارزانی می‌گردد.

ای ابوذر! خدا را چنان پرستش کن که گویا او را می‌بینی، زیرا اگر تو او را نمی‌بینی او تو را می‌بیند. 

ای ابوذر! بدان که اولین مرحله عبادت خدا، شناخت اوست؛ همانا او اول است، قبل از او چیزی نیست و یگانه و یکتاست و مانند ندارد و او باقی و جاودان است. اوست که آسمانها و زمین و آنچه را بین آنها و آنچه را در آنهاست آفرید و خداوند دانای مهربان است و بر هر کاری تواناست ...

ای ابوذر! بسیاری از مردم در مورد دو نعمت مغبون هستند و از آن قدردانی نمی‌کنند، یکی نعمت تندرستی و دیگری نعمت فراغت.

کسی که برای فریفتن مردم علم بیاموزد بوی بهشت را نچشیده است

ای ابوذر! پیش از آنکه پنج چیز به تو روی آورد، پنج چیز را غنیمت شمار، جوانی را پیش از پیری، تندرستی را پیش از بیماری، توانگری را پیش از پریشانی، فراغت را پیش از گرفتاری و زندگی را پیش از مرگ...

ای ابوذر! بترس از اینکه در حال گناه، مرگت فرا رسد که در آن صورت نه راهی برای جبران و توبه باقی می‌ماند و نه بر بازگشت دوباره به دنیا قادر خواهی بود، نه وارثان تو بر ارثی که باقی گذارده‌ای تو را ستایش می‌کنند و نه اینکه خدای متعال بر آنچه در پیش فرستاده‌ای عذر تو را خواهد پذیرفت ...

ای ابوذر! کسی که برای فریفتن مردم علم بیاموزد بوی بهشت را نچشیده است ...

ای ابوذر! اگر خدای تبارک و تعالی خیر بنده‌ای بخواهد، گناهانش را در مقابل او مجسم می‌کند و گناه را بر او سنگین و دشوار می‌گرداند و اگر بدی و بنده‌ای را بخواهد، گناهان او را از یادش می‌برد ...

ای ابوذر! هر کس که کردارش با گفتارش مطابقت کند، بهره خود را از سعادت دریافت کرده است و هر کس که کردارش مخالف گفتارش باشد، هنگام پاداش خویشتن را سرزنش خواهد کرد ...

ای ابوذر! چه بسا شخصی که به سبب گناهی که می‌کند از روزی مقرر شده‌اش محروم می‌گردد ...

ای ابوذر! زیرک و با کیاست کسی است که نفس خویش را ادب کند و برای زندگی بعد از مرگ تلاش کند و ناتوان کسی است که از نفس و خواهشهای آن پیروی کند و با آن حال از خداوند آرزوهایی داشته باشد ...

خدای تبارک و تعالی به برادرم عیسی وحی کرد دنیا را دوست مدار زیرا من آن را دوست ندارم و آخرت  را دوست بدار(1)...

 

منبع: کتاب ره توشه، تألیف آیت الله مصباح یزدی

تعداد صفحات : 18

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 180
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 10
  • آی پی دیروز : 45
  • بازدید امروز : 63
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 65
  • بازدید ماه : 205
  • بازدید سال : 771
  • بازدید کلی : 11,841