loading...
سرزمین عشق
آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
gt 0 110 amin2007r
امین آنلاین بازدید : 50 جمعه 15 مهر 1390 نظرات (0)

کلام عشق !

تا آمدم بگم تابانتر از خورشید نیست وقتی چشمان تو را دیدم منصرف شدم

تا آمدم بگم دریا بسیار پهناور است وقتی دل عاشق تو را دیدم  منصرف شدم

تا آمدم بگم زندگی زیباست تو را دیدم زندگی زیباتر شد .

تا آمدم بگویم ((من)) وقتی تو را دیدم ((ما)) جایگزین کلامم شد.

اگر ابرها باریدن را فراموش کنند ،اگر چشمها گریستن را فراموش کنند ، اگر لبها خندیدن را فراموش کنند ،اگر قلبها دوست داشتن را فراموش کنند ،من هرگز تو را فراموش نمیکنم .روزی تو را فراموش میکنم که مرگم فرا رسد!

گویند در آسمان فرشتگانی بودند که سرنوشت آدمیان را با جوهر  طلایی و قلم نقره ای بر پیشانی شان مینوشتند .نوبت به ما که رسید جوهر  طلایی ریخت و قلم نقره ای شکست ،برای ما با ذغال سیاه نوشتند.

تو آمدی ز دورها و دورها ز سرزمین عطرها و نورها ،نشانده ای مرا اکنون به زرورقی ز عاجها و زابرها و ز بلورها . مرا ببر امید دلنواز من ، ببر به شهر شعرها و شورها .

اگر دوستیها و ناکامیها دلم را سوزنده و اشکم را جاری سازند ، اگر پیچ و تاب زندگی مرا به قعر دریای یاس و نا امیدی پرتاب کنند ،اگر مرا مانند بلبلی در قفس زندانی نموده و از دیدن عشقم باز داراند ،باز دست از دوستی و محبت تو نخواهم کشید و همیشه دوستت خواهم داشت.

شب مستی را بهانه کردم تا صبح گریستم             تا کسی نداند من عاشق کیستم

هرگز ندیدم بر لبی لبخنده زیبای تو را               هرگز نمیگیرد کسی در قلبم جای تو را

نمیدانی :بغضی گلویم را گرفته که مهیب ترین رعد و برق ها و سخت ترین باران ها هم نمی توانند آن را بشکنند ،امّا تو ای زیبای  من با کوچکترین تلنگر چشمانت آن را شکستی و سیلی عظیم بر روی گونه های داغم جاری ساختی. امید اینکه هیچ وقت گلهای عشق و محبت در قلبمان پژمرده نگردد.

سرزمین دلم سالها بر اثر جفای روزگار غریب و سرد به سرزمین یخ زده تبدیل شده بود تا اینکه وجود گرما بخش تو با آن نگاه پر امید ، جوانه های سبز امید را در دلم کاشت و اینک دلم یکپارچه سبز است و این سبزی را مدیون آفتاب مهربانی توست که بر ناکجاآباد دلم تابیدی و سیراب از هر مهربانی کردی.کاش این نور مهرت هرگز به غروب ننشیند

از کجاا آغاز کنم ؟بیان عشقی که گویای یک عشق و عظمت آن باشد .قصه ی عشقی را که از دریا کهنسالتر و از اقیانوس ژرف تر و از آسمان زیباتر.

از کجاا بنویسم ؟

داستان شیرین دوستی ای را که مالامال صداقت است و اکنون به سپیدی اشک،اشکی چون شمع ،شمعی چو نور، نوری چون ماه ، ماهی چون تو است.

عشق من کویر تشنه ام،باران من باش

-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-

-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-

مرا دیوانه می سازد نگاهش

فغان از این نگاه گاه گاهش

لب او گر چه خاموش است لیکن

سخن هاست پنهان در نگاهش

........................................

قسم خوردم ، قسم خورده می مانم

چون عشق تو گفته ام یار تو خواهم ماند

ما را هراسی نیست از بی وفایی

گر تو بی وفایی کنی من وفادار خواهم ماند

بیا و سوگند یاد کن که چون مجنون عاشق

که تا زنده ای به عشق لیلی وفادار خواهی ماند

........................................

تو را می خوانم

با بغض کال ، در پناه یک التماس بارانی تو را می خوانم.

در لابه لای دامن پر چین شب با حضور مهتاب و فلم تو را می خوانم.

تو را میخوانم تا که اگر آمدنت نزدیک است بگو تا زمین و زمان را فرش راهت کنم .

........................................

این یکی واقعآ با حاله :


غم تنها ترین تنهای دنیا

تویی زیباترین زیبای دنیا

تو مثل امید یک قناری

قراری بر دل هر بی قراری

منم یلدای بی پایان عاشق

تو بودی مرحم زخم شقایق

تویی لالایی خواب خوش آواز

بالم را مشکن در اوج پرواز

نگاهت را می پرستم ای نگارم

فدای تار مویت هر چه دارم

........................................

جدایی :

چه تلخ است رمز جدایی ، روزی که آخرین نگاه سرد و بی مهرت را به چشمان اشک آلودم دوختی و گفتی خداحافظ . از .وقتی هم که رفتی من هم سرگردان باغ آرزوهایم شدم و به تو و آخرین نگاهت می اندیشم و آرزو دارم که تو روزی بیایی .

........................................

این جمله ی زیبا رو هم داشته باشین :
عشق تنها چیزی است که با گم شدن از دست نمی رود.

........................................

من درد تو را آسان از دست ندهم

دل بر نکنم ز دوست ، تا جان ندهم

از دوست به یادگار دردی دارم

که آن درد به صد هزار درمان ندهم

........................................

این شعر رو سیاووش شمس خونده که منم چون خوشم اومد اینجا نوشتمش :

خسته و تنها ، همدم غمها

در حصار خلوت دل پیچیده فریاد من

نه ایمانی ، نه وجدانی ، جز حیله و نیرنگ

در سرزمین قحطی عشق نشسته ام دلتنگ

رنجیده از تو ریشه ی جونم

عشق و تنفر ناباورانه آمیخته با خونم 

........................................

مرا یکدم دل از خوبان جدا نیست

ولی صد حیف که در خوبان وفا نیست

به خوبان دل سپردن کار سهل است

زخوبان دل بریدن کار من نیست

........................................

یه تک بیتی ناب!!

صد بار سفرکردم و عاشق نشدم من

یک بار تو را دیدم و دیوانه شدم من

چند بیت شعر با حال:

۱:

من حاصل عمر خود ندارم جز غم

ور عشقی ز نیک و بد ندارم جز غم

یک همدم با وفا ندیدم جز درد

یک مونس نامرد ندارم جز غم  .

۲:

خوشا دردی که درمانش تو باشی

خوشا راهی که پایانش تو باشی

خوشا چشمی که رخسار تو بیند

خوشا ملکی که سلطانش تو باشی

من به این 2 تا جمله خیلی اعتقاد دارم شما چطور؟

1:

زندگی به دو نیم است نیمه ی اول به انتظار نیمه ی دوم و نیمه ی دوم در حسرت نیمه ی اول.

2:

عشق صدای سازگار است و بلای ماندگار  .

من که عشق خاصی ندارم اینو واسش بفرستم ولی شما اگه دارین حتمآ این کارو بکنین.

به نام آنکه فانوس عشق را در ظلمت قلبم جای داد

سینه ام را می شکافم و با قلمی از اشک و مرکبی از خون برایت می نویسم :

سلام بر تو که لطیف تر از بارانب و سرخ تر ازگلهای محبتی و زیباتر از شاخهسار عشقی.

میخواهم گلی از محبت بچینم و برایت بیاورم و آنگاه بر لبانت که سرخ تر از گلهای سرخ اند بوسه ای از عشق میزنم.

من غم را درسکوت و سکوت را در شب و شب را در بستر و بستر ری بریا اندیشیدن به تو دوست دارم

اگر چشمان من دریاست تویی فانوس شبهایش

اگر حرفی زدم از گل تویی معنا و مفهومش

*************************************************************************

قلم بتراشم از هر استخوانم

مرکب گیرم از خون رگانم

بگیرم کاغذی از پرده ی دل

نویسم بر تو دوست مهربانم:

******************************************************************

درد عشق و عاشقی درمان ندارد

راز عشق و عاشقی پایان ندارد .

***************************************************************

باید خریدارم شوی تا من خریدارت شوم

با جان و دل یارم شوی تا عاشق زارت شوم

من نیستم چون دیگران بازیچه ی بازیگران

اول به دست آرم تو را بعدآ گرفتارت شوم

------------------------------------------------------------------------------------------

و اما چند جمله ی زیبا در مورد عشق :

عشق:

تنها مرضی است که بیمار از آن  لذت میبرد.

عشق:

زودتر از نسیمی که بر بوستان میوزد نمود پیدا میکند

عشق:

معمولآ نوعی عذاب دردناک است ولی دور ماندن از ان مرگ است

----------------------------------------------------------

زندگی زیباست نه به زیبایی حقیقت

حقیقت تلخ است نه به تلخی انتظار

انتظار سخت است نه سختی جدایی

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 180
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 12
  • آی پی دیروز : 45
  • بازدید امروز : 88
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 90
  • بازدید ماه : 230
  • بازدید سال : 796
  • بازدید کلی : 11,866