**********سرزمین عشق************

چشم ها را باید شست

سهراب : گفتی چشمها را باید شست ! شستم ولی..... گفتی جور دیگر باید دید! دیدم ولی..... گفتی زیر

باران باید رفت !رفتم ولی ...او نه چشم های خیس و شسته ام را، نه نگاه دیگرم را، هیچکدام را ندید

فقط  در زیر باران با طعنه ای خندید و گفت : دیوانه ی باران ندیده....

$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$

امتحان عشق

امتحان عشق : در جلسه امتحان عشق من ماندم و یک برگ سفید . یک دنیا حرف ناگفتنی و یک بغل

تنهایی و دلتنگی .... . درد دل من در این کاغذ کوچیک جا نمی شه . در این سکوت بغض آلود قطره

کوچکی هوسه سرسره بازی می کنه . برگه سفیدم عاشقانه قطره را به آغوش می کشد . عشق تو

نوشتنی نیست عزیزم .... . من در برگه ام کنار آن قطره یه قلب کوچولو می کشم ..... . وقت تمام است

حالا برگه ها بالا ....

$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$

چقدر سخته

چقدر سخته وقتی تو زندان عاشقی گرفتار شدی و ازت پرسیدن جرمت چیه ؟بگی عشق...

چقدر سخته وقتی کادو تولدت که همیشه کلی واست عزیزه،بی وفایی باشه...

چقدر سخته وقتی کسی که دلت رو اسیر کرده جواب نگاه عاشقانه ی تو رو نده...

چقدر سخته عاشق کسی باشی که از عشق چیزی نمی دونه...

ولی سخت تر از همه اینه که تو جاده های عاشقی به تابلوی عبور ممنوع بخوری...

به همون تابلوهایی که هزاران قلب عاشق رو پشت خودش ، نگه داشته...

$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$

دوستت دارم

الهی من فدای تو / خاری نره به پای تو / قلب و دل و جون و تنم/ انگار شده به نام تو...

دل به دریا می زنیم در عاشقی ...هر که عاشق شد دلش دریاست... شکوه از بی مونس مکن ای یار ...

ابتدای عاشقی تنهایست

$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$

صدایت می کنم

باز هم امشب زیر لب صدایت می کنم...اشک می ریزم دو چشمم را فدایت می کنم...در نگاه خسته ات

دنبال حرفی تازه ام...هر چه می خواهی بگو من هم دعایت می کنم...خسته ای ،طاقت نداری ، پس رهایت

می کنم...رفته ای من مانده ام در انتهای عشق تو ... رفته ام قربان عکست ، چشم زیر پایت می کنم...

$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$

روزگار غریب

اشک های پدری را دیدم که تنها پسرش ندارد قلمی تا که بنویسد:بابا نان داد...کاش می شد که نفهمم که

چه تنها ماندم ؛ و نبینم که طلوع خورشید خبر از شب آورد...قاصدک کاش فقط یک بار بی خبر بودی

ونمی گفتی که فردا،روز تیره تر خواهد شد.....

$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$

رسم عاشقی

در دنیای بچه ها هر کی زود تر بگه دوست دارم برنده است ...اما در دنیای بزرگ تر ها، هر کی زود تر

بگه دوست دارم بازنده است.....

$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$

زخم دل

اگه یه روزی قلب کسی رو شکستی یک میخ توی دیوار بکوب ، بعد اگه یه روزی دلشو به دست اوردی

،اون میخ رو از توی دیوار در بیار،چه فایده که جای میخ برای همیشه روی دیوار می مونه...

$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$

حرف دل

پرسید به خاطر کی زنده هستی؟با اینکه دوست داشتم با تمام وجودم داد بزنم به خاطر تو ،بهش گفتم: به

خاطر هیچ کس...پرسید پس به خاطر چی زندا هستی؟با اینکه دلم داد می زد به خاطر دل تو ،با یک چشم

پر از اشک بهش گفتم :به خاطر هیچ چیز...ازش پرسیدم تو به خاطر چی زنده هستی؟ در حالی که گریه

می کرد ،گفت:به خاطر کسی که برای هیچ زنده هست!!!....

$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$

دلم گرفته است

گاهی که دلم به اندازه تمام غروب ها می گیرد، چشم هایم را فراموش می کنم.اما دریغ که گریه،دستانم

را به تو نمی رساند...من از تراکم سیاه ابرها می ترسم و هیچ کس مهربان تر از گنجشک های کوچک

کوچه های کودکی ام نیست و کسی دلهره های بزرگ قلب کوچکم را نمی شناسد و یا کابوس های شبانه

ام را نمی داند... با این همه نازنین این تمام واقعه نیست.از دل هر کوه ، کوره راهی می گذرد... و هر

اقیانوسی به ساحلی می رسد و شبی نیست که طلوع سپیده ای در پایانش نباشد.از چهار فصل دست کم

یکی که بهار است «و من هنوز تو را دارم»...

$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$

عشق = مرگ

ان هنگام که عشق دیگری قلبت را گرما بخشد ،با انکه دوستت دارم ترکت خواهم کرد و قلبم را زیر پای

تازیانه ی باد لگد مال خواهم کرد تا عشق دیگری پاکش نکند.ان هنگام که دوستم نداری فریاد بزن

دوستت ندارم ، تا ارام ارام اشک بریزم وبه مانند شمع قطره قطره اب شوم و به پای تو بسوزم.....

$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$

این هم هدیه من به شما بچه های

 وبلاگ سرزمین عشق(IRAN)

عشق آن بگزین كه جمله انبیا

یافتند از عشق او كار و كیا

چندی پیش كه سیر و سلوكی داشتم در میان وبلاگ های دوستان شریف ,خیل آنها را جمعی با احساس و لطیف و عاشق پیشه یافتم, با خودم گفتم ماهم دمی عشقی شویم و قلمی چند پیرامون بحث داغ عشق بفرساییم! البته دست نوشته های این حقیر از میان نظرات دوستان ,مطالب گذشتگان,مقالات و از لابلای كتابها انتخاب شده و گرنه مخ پوك بنده به این مسایل قد نمی دهد.بگذریم, و اما عشق...

این واژه به تعابیری محبت و علاقه و دوست داشتن است البته به گفته برخی محبت مرتبه بالا تر از عشق است. اما این عشق نازنین ما متاسفانه امروز روز ازبعد و قالب اصلی خود فاصله گرفته و با شهوت آمیخته شده و در حقیقت مشابه مدل غربی آن , كه از دیدگاه آنها این دو تقریباً بر هم منطبق است, وبه قولی در تفسیر, اكثرا آنرا اشتباهی عوضی گرفته اند!!!  ویا شاید نشنیده اند كه:

عشق هائی كه از پی رنگی بود

عشق نبود عاقبت ننگی بود

....چه عشق های آتشینی كه در كمتر زمانی به تنفر تبدیل می شود ویا عشقهای آنچنانی كه پس از چندی به یك لیوان آب زرشك نمی ارزد!....(میگویید نه ؟سری به دادگاههای خانواده بزنید)

عشق یعنی رنج وهرمان , یعنی عدم وصال , یعنی نرسیدن .....عاشقی تاوان دارد , بهای گزاف وگران دارد...

وبه قول حضرت امیر(ع):كمترین مجازات عاشق شدن هجران است.آیا مجنون عامری به لیلا رسید؟  فرهاد و شیرین چه؟...

به قولی تمامی شهد عشق در نرسیدن به معشوق است, یا به عبارتی دیگر فنا شدن در راه معشوق و برای او...

.....كه عشق آسان نمود اول ولی افتاده مشكلها

پدر جان یا نباید حرفشو بزنی یا اگه بله گفتی و از عاشقی صحبت كردی دیگه رفتی وسط بازی وباید تا آخرش بری, آره بابا,آره قربونش...

یكی از اولیا ا... و بزرگان طریقت عرفان و از سالكان بنام می فرمودند:

"شبی مشغول مناجات و تضرع و راز و نیاز با پروردگار بودم.دیدم پروانه ای آمد دور چراغ (گردسوزهای سابق) هی گردش كرد تا یك طرف بدن خود را به چراغ زد و افتاد , اما جان نداد و با زحمت زیاد مجددا خود را حركت داد و آمد آن سوی بدنش را نیز به چراغ زد و خود را هلاك كرد.درعالم معنا شنیدم كه می گویند فلانی عشق بازی را از این حیوان یاد بگیر و دیگر ادعایی در وجودت نباشد, حقیقت عشق بازی و محبت به معشوق همین بود كه این حیوان انجام داد و بس."

باشد تا انشاا...همگی ما بخصوص خود حقیرم عشق بازی از پروانه بیاموزیم وحرمت این مقوله بس شریف و این واژه مقدس را پاس بداریم, و اگر احساس علاقمندی در وجود خود نمودیم ,همه جوانب را بسنجیم و بی گدار به آب نزنیم, چون  عشق وعاشقی شاید كه تاوانی سخت در پی داشته باشد.

كلام را كوتاه می كنم و با چند بیتی از مولانا مطلب به پایان می برم:

علت عاشق ز علت ها جداست                     عشق  اسطرلاب اسرارخداست
هرچه گویم عشق را شرح وبیان                  چون به عشق آیم خجل باشم عیان عاشقی گر ز ین سر و گر  ز آن                سر است عاقبت مارا بدان سر رهبر است
این قلم اندر نوشتن می شتافت                     چون به عشق آمد قلم برخود شكافت
گرچه تفسیر زبان روشنگر است                  لیك عشق بی زبان روشن تر است
عقل در شرحش چو خر در گل بخفت              شرح عشق وعاشقی هم عشق گفت
آفتاب آمد دلیل آفتاب                                  چون دلیلت باید از وی رو متاب

$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$

برای كمك كردن به من نظر یادتان نره